تعریفی که مورد پسند و قبول همگان باشد از آزادی وجود ندارد. چنین چیزی هم به عنوان آزادی مطلق که در آن یک شخص بتواند بدون توجه به عواقب کار، هر چه خواست انجام دهد وجود ندارد. مردم در جوامع دموکراتیک طبعاً آزادند افکارشان را به صورت شفاهی یا نوشتاری بیان کنند، اما باید به یاد داشته باشند که هر اقدامی عکسالعملی در پی دارد. به بیان دیگر، مسئولیت اجتماعی از عناصر مهم آزادی است. آزادی بدون مسئولیت هرجومرج به بار میآورد.
از روزنامهنگاران انتظار میرود به عنوان نگاهبان حقیقت عمل کنند. بنابراین آنها باید اجازه داشته باشند حقیقت را آشکار کنند و باید از عهده آزادی و مسئولیتی که برای تأمین منافع مخاطبانش از آن بهره میگیرند برآیند. باید اضافه کنم که منافع مخاطبان اغلب با منافع ملی منطبق است.
آزادی مطبوعات جهان
سازمان ملل متحد در سال 1993 روز سوم ماه مه را روز آزادی مطبوعات جهان نامید تا آزادی رسانهها و حفاظت از حقوق روزنامهنگاران را در سراسر جهان ترویج کند. مثلاً در سال 2005 بیش از پانصد گزارشگر در کشورهای مختلف بازداشت و زندانی شدند که بسیاری از آنها هنوز آزاد نشدهاند. از جمله اهداف اصلی روز جهانی آزادی مطبوعات این است که به مقامات دولتی یادآوری کند آزادی برقرار کردن ارتباط از اصول بنیادی حقوق بشر است که شامل روزنامهنگاران و رسانههای جمعی نیز میشود.
مفهوم آزادی از حدود سال 1600 میلادی که گوتنبرگ چاپ را اختراع کرد و شیوه ابداعی او عمومی شد، مورد بحث بوده است. سیستم حروف متحرک گوتنبرگ تولید و انتشار مطالب چاپی را ممکن کرد. امروزه فناوری ارتباطات دیجیتال در حال به چالش کشیدن شیوههای سنتی اندیشیدن، مرزبندیهای فیزیکی میان دولت-ملتها و همچنین نهادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. عصر دیجیتال –که طلیعه آن را تکنولوژی کامپیوتر و محیط وب نمایان کرده است- فرصتهای بیشماری در اختیار اشخاص، گروهها و سازمانها میگذارد تا نظرات خود را از طریق وبلاگها، چترومها، MySpace، YouTube و دیگر زمینههای ابتکاری و تعاملی، به صورت آزادانه بیان کنند. بنابراین امکان کنترل سیل اطلاعات در داخل و خارج مرزهای جغرافیایی دولت-ملتها به شکلی روزافزون برای دولتها دشوار میشود.
رسانه و عینیگرایی
مفهوم عینیگرایی از دهه 1980 میلادی تاکنون موضوع بحث بوده است. منتقدان رسانهها، عینیگرایی را افسانه میدانند، در حالی که سایرین به آن به عنوان یک مسئولیت حرفهای مهم روزنامهنگاری مینگرند. عینیگرایی یعنی گزارش کردن رویدادها با روشی متوازن، منصفانه و بیغرض. بنابراین روزنامهنگاران برای اینکه عینیگرایانه گزارش کنند باید تمام تلاش خود را برای فاصله گرفتن از ماجرا به کار گیرند و حقایق را بدون دخالت دادن عقیده یا نظر خود گزارش کنند. به بیان دیگر روزنامهنگاران حرفهای میکوشند نوعی آئیننامه داخلی و سنت پاسخگویی در قبال مخاطبان را بنا کنند. روزنامهنگار عینیگرا باید تصویری دقیق و متوازن از جهان ارائه دهد. اگر این تصویر دستکاری شده یا مخدوش باشد، کاری نادرست و فریبکارانه صورت گرفته است.
در سراسر جهان نسبت به ادعای عینیگرایی تردید و بدبینی وجود دارد. سئوالی که غالباً مطرح میشود این است: روزنامهنگار چگونه میتواند از رویدادها، سیاستهای روزنامه، منافع شرکتها، منافع ملی، ارزشهای اجتماعی، اصول شخصی و چیزهایی از این دست فاصله بگیرد؟ مگر هر کس جهان را از دید خود نمینگرد؟ مگر رسانهها و روزنامهنگاران ناچار نیستند در چارچوبی فعالیت کنند که غالباً توسط صاحبان و گردانندگان رسانهها تعیین میشود؟ معمولاً شاهدیم روزنامهنگارانی که از خطقرمزهای نوشته و نانوشته میگذرند در کشورهای دموکراتیک از کار بیکار و در کشورهای غیر دموکراتیک بازداشت و زندانی میشوند. البته تفاوت مهم اینجاست که در کشورهای دموکراتیک روزنامهها و رسانهها به دلیل تخطی از هنجارهای مورد انتظار تعطیل نمیشوند، اما بسته شدن روزنامهها و لغو امتیازشان در کشورهای غیر دموکراتیک امری عادی است. اما با وجود گسترش دسترسی و محبوبیت اینترنت، معلوم نیست تا کی میتوان اینگونه روشهای قهرآمیز را به کار گرفت.
مهار کردن سیل اطلاعات در عصر دیجیتال به صورت تکلیفی هراسانگیز درآمده است. پدیدههای «وبکست»، «پادکست» و «WiFi» به مرزهای فیزیکی محدود نمیمانند و نمیتوان آنها را با مسدود کردن به سادگی و به شکلی مؤثر کنترل کرد.
رسانه و مسئولیت
مفهوم «مسئولیت اجتماعی» از سالهای دهه 1940 در میان دانشگاهیان، روزنامهنگاران و منتقدان رسانهها مورد بحث بوده است. باید به یاد داشت که بیطرفی، آزادی مطبوعات و مسئولیت اجتماعی رسانهها موضوعاتی درهمتنیدهاند و احتمالاً جنجالیترین مباحث ارتباطات جمعی در دهههای اخیر را تشکیل دادهاند. هوادارن نظریه مسئولیت اجتماعی معتقدند روزنامهنگاران باید تأثیر گزارشهایشان را بر مخاطبان در نظر بگیرند و نسبت به ارزشهای اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی و عقاید خوانندگان، شنوندگان و بینندگان خود حساس باشند. ممکن است کسی بپرسد: «روزنامهنگاران چطور میتوانند به هزاران نوع عقیده و ارزش آگاه باشند»؟ پاسخ این است که آنها نمیتوانند همه چیز را بدانند ولی باید تا حد امکان کسب آگاهی کنند و همواره از خود بپرسند یک داستان، کاریکاتور، تصویر یا گزارش مشخص بر بخشی خاص از مخاطبان «چه تأثیری دارد»؟ «روی چه کسی تأثیر میگذارد»؟ و «به چه بهایی»؟ به بیان دیگر روزنامهنگاران باید درک اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود را ارتقاء دهند. آنها نه تنها تأمینکننده اخبار و اطلاعات، بلکه درعینحال ثبتکننده دوران ما هستند.
اکثر کشورهای غیر دموکراتیک برداشتی تمرکزگرایانه از ارتباطات جمعی دارند. بر اساس این برداشت از روزنامهنگاران انتظار میرود در قبال آنچه مینویسند یا گزارش میکنند مسئولیت اخلاقی و قانونی داشته باشند. به همین دلیل در هر کشوری قواعد و مقرراتی هست که باید مراعات شود. این مقررات معمولاً به «خط قرمز» تعبیر میشوند. یکی از دشواریهایی که روزنامهنگاران، نویسندگان، برنامهسازان و هنرمندان در خاورمیانه با آن روبرو هستند این است که این خطوط قرمز به روشنی تعریف نشدهاند و مدام تغییر میکنند. در واقع امروز ممکن است چیزی مجاز یا غیر مجاز تلقی شود و فردا برعکس!
رسانهها و دموکراسی
دموکراسی به مردم آگاه وابسته است و امروزه مردم برای به دست آوردن اخبار و اطلاعات درباره مسائل جامعه، کشور و جهان بیش از همیشه باید به رسانههای عمومی اتکا کنند. به طور کلی میزان کارایی یک دموکراسی به میزان آزادی و مسئولیتپذیری رسانههایش بستگی دارد.
البته هیچ ملتی در جهان کاملاً آزاد نیست و آزادی کامل مطبوعات نیز در هیچ کشوری وجود ندارد. آزادی یک مفهوم نسبی است و این نسبیت درباره آزادی مطبوعات هم صدق میکند. هر گونه آزادی، چه آزادی بیان، چه آزادی مذهب و چه آزادی مطبوعات، مفهوم خود را از جهتگیری اجتماعی میگیرد. به بیان دیگر، رسانههای جمعی هر کشور را نمیتوان جدا از ساختارهای موجود اقتصادی و سیاسی در آن درنظر گرفت. «از تفاوتهای بنیادین بین سیستمهای دموکراتیک و اقتدارگرا این است که نظرات گوناگون در یک دموکراسی، دستکم به لحاظ نظری، امکان مطرح شدن (یا تحمل شدن) دارند، در حالی که در نظامهای اقتدارگرا هرگونه انتقاد از قدرت حاکم سرکوب میشود (یا تحمل نمیشود)».
رسانهها و سانسور
سانسور دولتی و خودسانسوری در سراسر جهان، حتی در کشورهای دموکراتیک وجود دارد. رسانههای جمعی اغلب توسط دولتهای حاکم به صورت عامدانه از پوشش دادن موضوعات مشخص منع میشوند. ممکن است کسی بگوید دولتهایی که ممنوعیتهای کمتری بر آزادیهای شخصی و آزادی مطبوعات تحمیل میکنند، نسبت به دولتهایی که محدودیتهای متعدد تحمیل میکنند واکنشی بازتر و منعطفتر به نظرات مخالف نشان میدهند. از طرف دیگر میتوان گفت اعمال محدودیت از سوی حکومت بر رسانهها، شهروندان را به سوی یافتن منابع خبری و اطلاعاتی جایگزین سوق میدهد. از این روست که شهروندان در بیشتر موارد به سوی رسانههای خارجی (بینالمللی) و به ویژه رادیو، تلویزیون و اینترنت روی میآورند. ماجرا اینجا تمام نمیشود، بلکه نوعی سوءظن عمومی و بدگمانی به رسانههای داخلی –بهخصوص آنها که متعلق به حکومت هستند- بین اغلب مردم رواج مییابد.
رسانهها و ادراکات
جالب است که در ایالات متحده و به طور کلی دنیای غرب این گرایش وجود دارد که فلسفهها و کنشهای رسانهای را در کشورهای در حال توسعه، مطابق با استانداردها و باورهای مسیحی - یهودی تعبیر کنند، بسنجند و قضاوت کنند. به عنوان نمونه کشورهای غربی اصول و باورهای مسلمانان را -که یکپنجم جمعیت جهان هستند- رد میکنند یا به آنها توجه نمیکنند. اهالی خاورمیانه و کشورهای اسلامی نیز نظام رسانهای غرب (آمریکا) را به همین شکل تعبیر میکنند. مثلاً منتقدان مدل غربی ممکن است ادعا کنند رسانههای جمعی در کشورهای صنعتی و توسعهیافته (مانند آمریکا، انگلستان و فرانسه) نمیتوانند مسئولیتهای اجتماعی را درنظر بگیرند. رسانههای غربی به قصد جذب مخاطب و ارضای اشتهای سیریناپذیرشان برای کسب منفعت، به جامعه خود از طریق انتشار مطالب شورانگیزی که با سکس، خشونت و هرزهنگاری پر شده است آسیب میزنند.
رسانهها و دگرگونی
ماهواره، اینترنت و تکنولوژیهای گوناگون دیجیتال خوشبختانه وضعیت سابق را که در آن عمدتاً سیل یکطرفهای از اطلاعات از سوی کشورهای غربی به سوی سایر نقاط جهان جریان داشت تغییر دادهاند. امروزه بیشتر کشورهای جهان، میتوانند از طریق مجاری متنوع ارتباطی مانند رادیو، تلویزیون ماهوارهای و اینترنت به مخاطبان جهانی دسترسی داشته باشند. این به راستی در تاریخ بشر بیسابقه است.
به عنوان نمونه، رسانههای غربی در جریان جنگ آمریکا و انگلیس در افغانستان و عراق حامل اصلی اطلاعات و اخبار نبودند. در واقع شبکه تلویزیونی پرطرفدار الجزیره که در قطر استقرار دارد به یک بازیگر عمده تبدیل شد. همچنین تلویزیونهای ماهوارهای جامجم، العالم و سحر که در ایران مستقر هستند در کنار شبکههای دیگری از مصر، اردن، کویت، سوریه، یمن، بحرین، ترکیه، فلسطین، عربستان سعودی و جاهای دیگر از طریق اینترنت و ماهواره به پوششی جهانی دست یافتند.
دنیای تازه و متفاوتی به وجود آمده است با هزاران فرصت تازه و هزاران مشکل بزرگ جهانی. مشکلاتی چون یأس فراگیر، تبعیض، جنگ، قحطی و تضاد. تنها امید برای رسیدن به آیندهای بهتر و صلح نسبی در چنین فضایی این است که حقوق بشر، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، توزیع عادلانه ثروت، دسترسی عمومی به آموزش و بهداشت و همکاریهای بینالمللی از سوی همگان مورد توجه قرار گیرد.
آشکار است که مرزهای جغرافیایی دولت-ملتها ، دستکم برای اطلاعات و ارتباطات، بیمعنی شده است. دولتها بیش از این نمیتوانند شهروندان خود را در تاریکی نگاه دارند. اخبار با سرعت نور انتشار مییابند و در فضای اطراف کره زمین جریان دارند. در واقع یک رادیوی دیجیتالی، یک دیش ماهوارهای دیجیتالی، یک تلفن همراه دیجیتالی، یک کتاب دیجیتالی، یک کامپیوتر دیجیتالی یا حتی یک پیجر به هر کس در هر جا امکان دریافت فرکانسها و تبدیل آن به اطلاعات را میدهد. در واقع تکنولوژیهای ارتباطی مرزهای مصنوعی را از میان برده، رژیمهای دیکتاتوری را به لرزه درآورده و دیوارهای پنهانکاری را از میان برداشتهاند. دنیا به سرعت درحال دگرگونی است، امیدواریم به سوی آیندهای بهتر.
*پروفسور یحیی کمالیپور رئیس دپارتمان ارتباطات و هنرهای خلاقه دانشگاه پوردو ایالت ایندیانای آمریکا و سردبیر Global Media Journal است.